سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این مطلب که می بینید فقط و فقط برداشت های شخصی من در مورد این فیلمه و هرکی ایرادی داره یا اینکه منظور منو جایی نمی فهمه می تونه برام بنویسه.

خب. اولین و مهم ترین نکته ای که امروزه داره توی سینمای ایران رواج پیدا می کنه خراب کردن چهره ی انسان های مذهبی بین مردمه که معمولا طوری جلوه می دن که می خوان بگن این آدم های مذهبی در حالت ظاهری مذهبی اند نه باطنی.

یعنی این که آدم مذهبی ای به معنای کامل وجود نداره. تو این موارد فیلم های زیادی ساخته شده از قبیل دموکراسی تو روز روشن، جدایی نادر از سیمین یا همین گشت ارشاد.

یه موضوع دیگه ای که این فیلم داره اینه که نشون میده سه شخصیت اصلی داستان حاجی، حسن و عطا هر کدوم به خاطر یه بدبختی راه افتادن به دزدی از مردم. دو نکته رو میشه اینجا برداشت کرد. یک نکتش که معلومه. یعنی هرکی مشکل داره باید بره دنبال دزدی و اینجور حرفا. این دقیقا حرفیه که حاجی (شخصیت اول) میگه : «حروم اونه که آینه بقل ماشینش پول خون ما سه تاست.» و از اینجور مطالب.

 

 نکته دوم اینه که می خواد بگه آقا بهترین راه برای پول در آوردن راه بسیج، ارشاد و... هست. البته ارشاد غلط نه صحیح که این موضوع هم جوابش مشخصه.

مطلب بعدی بتیه که عطا برا خودش ساخته.(تابلو جاذبه) خیلی جالبه که نشون میده این آقا هر چی نیاز داره رو تو این تابلو وصل میکنه و به نتیجش میرسه. و جالب تر از اون اینه که این آقا آخر فیلم وقتی کشته میشه نشون میده که عاقبت به خیر شده و به همون 206 آلبالویی و دختر دلخواهش رسیده (؟؟؟!!!)

 نکته بعدی دکتریه که حسن رو پیش اون می برن. این دکتر طوری نشون داده میشه که یه آدم تحصیل کرده و خارج رفته و ... (به قول خودش پروفسور مغز و اعصاب) هست و خودش رو طوری بالا میگیره که انگار دیگه کسی مثل ایشون وجود نداره.

تا یه حدش شاید تو جامعه وجود داشته باشه و من هم کتمان نمی کنم. اما این صحنه طوری ساخته شده که بیشتر غرور علمی جامعه دکترا رو نشون میده

یه موضوع دیگه ای هم هست که خیلی شایعه اونم اینه که تیکه تیکه ی فیلم کنایه های زیادی داره که من بعضی هاش رو براتون می نویسم.

یکی از اون جریانات اینه که حاجی به یه دختر و پسری که تو پارک نشستن گیر میده

مثلا به دختره میگه مانتو فلان پوشیدی 20 تومن چی پوشیدی انقدر و ...

یا مثلا اون قسمتی که جوون ها رو از تو پارتی میگیرن و می برن یه جایی و یکی یکی حاجی برا اونا حکم صادر میکنه

تیکه های زیادی اونجا داره. یه تیکه ی دیگش به امثال آقای رائفی پوره که میگه چرا از نماد های ایرانی استفاده نمی کنید و ...

یا جریانی که جلو ماشین اون جوونا رو می گیرن و جوونه حرفاشو میزنه و بعد حاجی به جای اینکه جواب بده، گریه میکنه (البته نه واقعی. بلکه ظاهری) همون جا جریانات زیادیی اتفاق میفته که من به همین یکی اکتفا می کنم.

 تمام این جریانات کنار هم، حرف های زیادی رو می زنه که یکیش اینه که آقا ارشاد نتیجه ای نداره و ...

یا یه جای دیگه که خانم ضیغمی به حاجی میگه: خدا همه چی رو جفت آفریده و قانون طبیعته که مرد مخ زنو بزنه و ... ( البته کسی نیست بگه که قانون طبیعت حیوون ها با انسان ها فرق می کنه)

 

 

اما واقعا این طوره ؟؟

 

خیلی جالبه تقریبا اواخر فیلم، وقتی می خوان تصمیم بگیرن که به دختر مورد نظر کمک کنن حاجه میگه: « ... فردا یه کاری می کنیم که به جای فحش و لعنت به خودمون آفرین بگیم و ...»

نکته جالب اینجاست که با این حرف یعنی کارشون تاییده. با اینکه اصلا همچین جوابی برای این کار وجود نداره.

و جالب تر از اون اینه که این فیلم داره میگه آقا برید کله گنده ها رو بچسبید نه این کوچیک ها رو. خب یکی نیست به این آقا (نویسنده، کارگردان یا هر کس دیگه) بگه که تا وقتی این کوچیک ها اینجوری باشن گنده ها هم به کارشون ادامه میدن.

یه نکته دیگه هم اینجا هست. اونم اینه که یه آدم مذهبی رو به عنوان کله گنده معرفی کرده که این هم جای بحث داره.

 

خب می رسیم به قسمت پایانی فیلم

 این قسمت رو خیلی کم فهمیدم هرکی چیز دیگه ای برداشت کرد امیدوارم که برام بنویسه

این قسمت یعنی وقتی که عطا از ایست بازرسی رد میشه، جلو حاجی و حسن رو می گیرن بعد به اونا گفته میشه: که شما باید برگردید. حسن میگه : «ما یه آدم کثیف رو ارشاد کردیم» خب این یعنی اینکه اولا کار اونا درست بود و دوما اینکه ارشاد وجود نداره و باید فرد مورد نظر فقط و فقط کشته بشه و این کار رو دولت نمی تونه انجام بده و ما اونو انجام دادیم.

یه نکته دیگه اینکه به اونا گفته میشه : « کسی می تونه ارشاد کنه که خودش ارشاد شده باشه»

و جالب اینجاست که شخص ارشاد شده یعنی عطا رنگی از ارشاد نداره چرا که تو زندگیش یه تابلو کائنات (بت) داره. به همه گیر میده ولی خودش با یه دختر رابطه داره و ...

یعنی آقا ارشاد کشکه

جالب ترش اینه که دلیل آزادی عطا رو به دامادیش میدن.

چند نکته هم تو راه بر گشت دارن که دیگه اونا رو می ذارم به برداشت شما

پس برداشتاتون رو از این فیلم و این متن برام بنویسید.

 

والسلام

 






تاریخ : دوشنبه 91/6/20 | 7:14 عصر | نویسنده : احسان | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.