جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
×××
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
×××
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
×××
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
×××
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد
×××
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
×××
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد...
حمید برقعی
پینوشت :
امان از دست این جمعه ها و امان از دست ما آدما که ................
تاریخ : جمعه 91/6/3 | 7:28 عصر | نویسنده : احسان | نظرات ()